به نام خدا
در روزهای اخیر - زمانی که نمی توانستم وبلاگ را به روز کنم- خیلی بحث ها شکل گرفت در مورد زن و مسایل پیرامون حضور وی در اجتماع. جسته و گریخته، در پیدا و پنهان با توجه به جو جامعه نظراتی داشتم که جدا قابل تامل است. (تعریف از خود نباشه J ) قبل از اینکه وارد بحث شویم لازم به ذکر است در دانشکده ما هم ،به مناسبت، بحث تفکیک جنسیتی مطرح شده که بسیار جالب و درس آموز است (ان شاءالله موضوع بعدی...).
1- باید دانست در شریعت اسلام هیچ تفاوتی میان زن و مرد در حصول به مراتب عالی و پیشرفت ذاتی نیست. یعنی همانطور که مرد می توان به گونه ای عمل کند که مورد رضایت خدا قرار گیرد، زن نیز چنین توانایی را دارد. بنابراین از این جنبه نباید میان این دو تفاوت قائل شد.
2- هیچ جنسیتی بر دیگری برتری ندارد. چرا که اصولا برتری را باید کسب کرد و از طرفی چون کسی در انتخاب جنسیت خود مختار نیست، پس این موضوع عقلا نمی تواند پایه برتری جویی افراد باشد.
3- نداشتن برتری را از طریق دیگری نیز می توان دید. یعنی وجود تفاوت هیچگاه منطقا موجب برتری نمی شود. به طور مثال نمی توان مشخص کرد که "قاشق" بهتر است یا "چنگال"؟! هر دو یک سری استفاده هایی دارند و در جایی به کار می آیند. یعنی "قاشق" برای "قاشق" بودن خوب است و برای "چنگال" بودن عیب و عار و بالعکس! در نظام آفرینش هم "مرد" حیطه ای از وظایف و حقوق را داراست و "زن" نیز برخی دیگر را. برای "مرد"، "مرد" بودن افتخار و "زن" بودن ننگ است و برای "زن"، "زن" بودن مایه سربلندی و "مرد" بودن نشان دهنده ی کاستی های اوست.
4- اگر یک جا دین گفت که مثلا زن قاضی نمی تواند باشد! باید این گونه برداشت کرد که چون شارع همان آفریدگار آگاه از همه ی اسرار خلقت است، این حکم را وضع نموده. ابدا از حکم نمی توان نقص جنسیت زن را برداشت کرد، چرا که کاملا با توجه بع تفاوت ها بنا نهاده شده است.
در پایان می دانید اگر از خودم بپرسید این چند خط را در یک جمله خلاصه کن، چه خواهم گفت...
وجود تفاوت میان زن و مرد اصلا و ابدا به معنای برتری یکی بر دیگری نیست بلکه فضای کاری، تکالیف و حقوق او را مشخص و معین خواهد کرد.
و العاقبه للمتقین
برچسب ها : تلنگر , مقاله , زنان ,